اخبار و اطلاعات روز دنيا
وظايف ستارگان اساطيري ايران در ادب پهلوي ستارگان به دو دستهي هرمزدي و اهريمني تقسيم ميشوند. اختران يا ثوابت به خاطرسکون و آرامششان هرمزياند و اباختران يا سيارات، به سبب هرزگي و ناآراميشان در فضا، اهريمني. ماه و خورشيد و همهي ستارگان تا پديدار شدن اهريمن ثابت و بي حرکت بودند و روزگار به پاکي ميگذشت و همه جا نيمروز بود، اما با آمدن اهريمن [برخي] به حرکت درآمدند و تا فرجام ازحرکت بازنايستند. اباختران همهي نظام زمان را که به اختران است ميآشوبند و فراز و فرود ميآورند.
سپاهيان هورمزد به باور زمان تأليف بُندهش هر اختر [کدک] يا برجي 6 مليون و 4صد و 80 هزار ستاره خُرد، ياور دارد؛ که اگراين تعداد را به 12 اختر [کدک] ضرب کنيم، 77 مليون و 760 هزار ميشود؛ البته به جز آن بيشمار ستارگان ديگري که به ياري اين ديگر بر اين 4 سپاهبدان و همچنين بيشماري ستارهي نامبردار براي و زور رسانيدن به اختران ايستند. براي اختران 4 سپاهبد در 4سوي گمارده شده و سپاهبدي ديگر بر اين 4 سپاهبدان و همچنين بيشماري ستارهي نامبردار براي ياري و زور رسانيدن به اختران. سپاهبدان عبارتند از: تشتَر (ستاره ي شباهنگ) سپاهبد شرق، سَدويس (= سهيل يا شعراي شامي؛ هشتمين ستارهي درخشان در کلب اصغر) سپاهبد نيمروز، وَنَند (=نسرواقع) سپاهبد غرب، هفتورنگ (=سماک رامح) سپاهبد شمال و ميخگاه (=ستاره ي قطبي؟) که ميخ ميان آسمانش خوانند، سپاهبد آسمان. هفتورنگ را از اين روي چنين ميخوانند که هفت کشور،از هر کشوري بندي به او پيوسته است.مهرداد بهار، سپاهبدان آسمان را 4 ستارهي قدر اول آسمان نيم کرهي شمالي ميداند، که به تقريب قدر چنيناند: تشتر برابر شعراي يماني(ستارهي باران)،سَدويس برابر سهيل، هفتوررنگ برابر سماک رامح، وَنَند برابر نسر واقع و ميخگاه برابر ستارهي قطبي يا جَدي که همهي ثوابت به ظاهر برگرد او ميگردند و از همين روي سپاهبد سپاهبدان است، پارَند و مزده داده نيز از سرداران نواحياند. به گزارش بُندهش اخترشماران اين ستارگان را «اَييابانَک» (نابياباني) ميخوانند. اصطلاح «نابياباني» در فارسي مبدل به «بياباني» شده است، زيرا که به قول بيروني گم شدگان به کمک ستارگان بياباني راه خود را در دريا و بيابان باز مييابند. در ادبيات پهلوي سيارات را به سبب مسير نامنظمشان اهريمني و سرگردان ميدانستند و ثوابت را به سبب مسير دايروي به دور ستارهي قطبي نابياباني ميناميدند.
وظايف ستارگان سدويس يکي ازفرشتگان موکل بر آب است و يکي از وظايف اين ستارهي بارانساز تقسيم آب است. در اوستاي متأخر فروهرها ستارهي سدويس را به گردش ميآورند تا باران ببارند و گياهان را بروياند، براي نگهداري انسان و حيوان براي نگهداري سرزمينهاي ايران. وَنَند که ظاهراً ستاره نسرالواقع است، در ادبيات مزديسني کشندهي خرفستران است. در کوتاهترين يشت اوستا، که وننديشت ناميده ميشود و يک بند بيش نيست، ستارهي مزدا آفريدهي ونندِ نيرومند و درمان بخش و پايدار در ستيزهي باخرفستران زشت اهريمني ستوده شده است. هفتورنگ در سپاهبدي شمال در جايي قرار دارد که کُنام ديوان و پريان است و در آيين مزديسنا شوم شمرده شده است. در اوستا ازسه اختر تيشتر، ونند و هفتورنگ در مقام حامل نطفهي آب، زمين و گياه نام برده شده است. به جايگاه اختران در گيهان شناسي مزديسنا و آيين زروان توجه ويژه اي شده است.
هفت آسمان به نظر هنينگ ايرانيان در اصل به وجود 4 آسمان قايل بودند: سپهر اختران، ماهپايه، خورشيدپايه و بهشت، که گاه ابر پايه نيز به آن افزوده ميشده است، اما بعد به سبب نفوذ نجوم بابلي اعتقاد به هفت آسمان به وجود آمد: ابرپايه، سپهراختران، سپهرستارگان نياميزنده، ماه پايه، خورشيد پايه، گاه امشاسپندان و هفتم روشني بيکران. در بُندهش، سپهراختران چون چرخهاي نهاده شده است که در دوران آميختگي به حرکت ايستند؛ برفراز ايشان ستارگان نياميزنده قراردارند که چون اهريمن رسد، به نبرد او را سپوزند و نگذارند به بالاتر بياميزد. اهورمزدا، براي تمييز پاکي ازآميختگي، جوهر رزم خويش را بر سپاهبدان اختران گمارد؛ و اختران نياميزنده از اين روي چنين خوانده ميشوند که چون اهريمن آمد با او درنياميختند. اخترشماران سپهراختران نياميزنده را سپهر ِزبَرِ سپهر ميخوانند؛ ماهِ گوسفند تخم، بالاي اختران نياميزنده آفريده شده و خورشيدِ تيز اسب، بالاي آن؛ اهورمزدا ماه و خورشيد را به سالاري اختران آميخته و نياميخته گمارد که آنان رابند به خورشيد و ماه است.
اندازه ي ستارگان در بُندهش اشاره به اندازه وبزرگي ستارگان (اختران) نيز داراي اهميت است و نشان دهندهي برداشت اخترشناسان ازبزرگي اختران: از آنان، آن که بزرگتر است، همچندِ خانهاي سنگي است، آنکه ميانه است، همچندِ چرخهاي درشت است، آن که کوچکتر است، همچندِ سَرِ گاو خانگي است، ماه به اندازهي اسبريسي به بزرگي دو فرسنگ و بالاخره خورشيد به اندازهي ايرانويج (سرزمين ايرانيان) است.
جايگاه ستارگان بررسي هنينگ دربارهي نام اختران سپاهبد يکي از بهترين تحقيقاتي است که دراين زمينه انجام گرفته است. در نبرد ده گانهي آفريدگان گيتي، براي مقابلهي با اهريمن، نبرد هشتم نبرد اختران با اباختران بود. نبرد تير با تشتر يکي از نمونههاي زيباي برداشت ايرانيان از نبرد اباختران با اختران است. فصل 4 شکَند گمانيک نيز دربرگيرندهي برداشت خاصي ازجهان ستارگان به طور عام است و براي يک بررسي جامعتر از اختران-مخصوصاً براي سدههاي نخست اسلامي خالي از فايده نيست. فصل 48 مينويِ خرد تصوير روشني دارد از تصور ايرانيان باستان از پهنهي آسمان: تشتر، مهمتر، بهتر، ارجمندتر و فرهمندترين اختران است و همهي بهره مندي و رفاه جهان از او است؛ و ستارهي [اختر] آب چهره براي افزايش آب، ستارهي زمين چهره براي افزايش زمين، ستارهي گياه چهره براي افزايش گياه، ستارهي گوسفند چهره براي افزايش گوسفند و ستارهي آب و زمين و گياه و گوسفند چهره براي افزايش نژاد مردمان آفريده شدهاند؛ و ستارهي وَنَند در گذرهاي البرز، آن جا که گذرِ ديوان و پريان و دروجان است گمارده شده است تا اينان راه و گذر خورشيد و ماه و ستارگان را نتوانند ببرند و بشکنند؛ و ستارهي هفتورنگ با 99999 فروهر مقدسان، براي بازداشتن 99999 ديو و پري و جادوگري که با سپهر و اختران درستيزند، در دروازهي دوزخ گمارده شده است. حرکت هفتورنگ در پيرامون دوزخ است و کار عمدهاش اين است که 12 خانهي بروج را براي آمد و شدِ درستِ آنها در دست دارد و آن 12برج به ياري هفتورنگ است که حرکت ميکنند و هر اختري که به البرز ميرسد پشت به هفتورنگ دارد و پناه از هفتورنگ ميخواهد؛ و اختران بيشمار ديگري فروهر موجودات گيتياند، چون همهي آفريدگان اهورمزدا-خواه رويند-متناسب با گوهر خويش فروهري دارند.
نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب موضوعات پيوندها |
|||
|